از زیر پلکای پر خون دیدم دوییدی توو میدون گفتم به زینب ای خواهر امانتیم رو برگردون برش گردون، بدون شمشیره برش گردون، باباش روبرومه برش گردون، اینجا پره تیره برش گردون، کار تمومه بیاد نیاد، محاصرم تو نیزه‌ها بخواد نخواد، سرم میره رو نیزه‌ها سرباز کم سن و سالم خبر نداره از حالم نذار ببینه وضعم رو حالا که توو این گودالم برش گردون، نشنوه صدامو برش گردون، دیگه نیمه‌جونم برش گردون، زخمامو نبینه برش گردون، غرق خونم یکی‌یکی دارن میان بالا سرم تمومشون بعدش میان سمت حرم اگه بیاد، غوغا میشه اسیر نامردا میشه اگه بفهمن که باباش کی بوده، واویلا میشه برش گردون، قاتلا رسیدن برش گردون، اینجا قتلگاهه برش گردون، فرصتی نمونده برش گردون، شمر توو راهه اگه بیاد می‌مونه زیر دست و پا منو ازش با نیزه می‌کنن جدا